• وبلاگ : تراوشات يک ذهن زيبا
  • يادداشت : ماجراي مـــن و گـــــربه!
  • نظرات : 6 خصوصي ، 35 عمومي
  • پارسي يار : 9 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    .... مرا ?اد بگ?ر

    نه مثل جبر...

    نه مثل هندسه ...!

    نه مثل 1 منهاي 1

    که هم?شه 0 م?شود

    مرا ?اد بگ?ر

    مثل نيمکت آخر...

    زنگ آخر...

    و دستان? که نام تو را

    ... مدام رو? چوب حک م?کرد

    مرا ياد بگير....!


    پاسخ

    يادت گرفتم!!
    چه با حال بود ...///
    هنوزم هستند ؟؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخ

    نه، مال 5 سال پيشه اين قضيه، چند نسل بعتشونم اومدن و رفتن!!
    + هنگ 
    سلام به بچه گربه ها سلام برسون و لطفا به ميلاد بگو که ايميلشو هرچه سريع تر چک کنه... اخه نميتونم بهش تماس بگيم...
    ممنون
    پاسخ

    مال 5 سال پيشه اين قضيه! احتمالا الان هفتا کفن پوسوندن... :) //// گويا خودت زود تر از من باهاش تماس گرفتي...
    + حس هفتم 
    خونه ي بابام چند تا بچه گربه ي با حال هست که نگو....از پله ها مي رن بالاي پشت بام بعد يکي يکي خودشون رو از توي ناودون مي ندازن پايين...
    پاسخ

    بازم گربه هاي شما...!! ماکه 4 تا گربه بي اُرزه داشتيم که جرأت نمي کردن از بالاي انباري بيان پايين... :)
    يه سري با يه بنده خدايي فاصله تکراري و خسته کننده شيراز تا کازرون رو در حدود نصف زمان معمول رفتيم... دو تا همراه ديگه هم داشتيم که داشتن از ترس مي مردن... بندگان خدا به حدي درگير کفن و دفنشون بودن که فرصت نشد حداقل از اون يکي بنده خدا بپرسيم کجا گواهي نامه شو گرفته!!! آقا منم تمام مدت فکر مي کردم اين همه دره و پرتگاه و پيچ خطرناک کجاي اين جاده بود که من تا حالا نديده بودم!!!
    خلاصه از اونجايي که من ذهن آماده اي برا دريافت حقايق دارم (!!!) به خودم گفتم: «اي بيچاره... اين همه هيجان دور و برت ريخته، بعد تو مثل بدبختا پا ميشي مي ري دنبال هيجان هاي زير 5 سال!
    حالا که شما مرحمت کردين و بخشي از تجربيات هيجان انگيز خودتون رو در اختيار همگان گذاشتيد، من تازه به پوچي ادعام پي بردم!!! که جا داره رسما از جامعه جهاني عذرخواهي کنم!
    راستي... کلاس هاي شما فقط به صورت آنلاين برگزار ميشن؟!!
    پاسخ

    :)) هيجان؟! دستم که جويده شد، هرچي هيجان بود از جونم در اومد!! :)
    چرا هر كدوم از گربه هاي رهگذر،يكي از بچه گربه ها رو برداشت با خودش برد؟نمي دونم!!! اما جالبه فرداش همشون دوباره سر جاشون بودن...

    جايِ فكر كردن داره...!
    پاسخ

    آره، من 5 ساله روي اين قضيه فکر کردم!! حالا نوبت شماس ديگه!! معمولاً مسائلي که طنز نباشن رو به ماه نکشيده يادم ميره!! حساب کن چقدر برام عجيب بوده که تاحالا يادم مونده... :) (کلاً آلزايمر دارم من)


    پسرعمه اون گربه بود که من وبابام گرفتيمش! اون از خانواده ي اينا بود يا جدا ازينا بود؟

    کامل توضيح بده ملت بازديدکننده آگاه بشن.

    راستي ميگم تو چرا شام نخوردي خونمون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    غذا به اون گروني!

    پاسخ

    :) اوني که شما گرفتين ، همين بچه ها بودن که بزرگ شده بودن و خودشون مامان شده بودن!! يکي دوسال بعدش بود... //// اون بچه گربه ها رو بالاخره ننه اومد گرفت انداخت بيرون... :) ///// خو گشنم نبود اون موقع :)) اغذيه رو آوردم منزل فرداش نوش جان کردم!!
    چرا هر كدوم از گربه هاي رهگذر،يكي از بچه گربه ها رو برداشت با خودش برد؟
    پاسخ

    نمي دونم!!! اما جالبه فرداش همشون دوباره سر جاشون بودن...
    سلااااااام...خيييييلي باحاااال بووووود
    دستتم اشکالي نداره...الان بزرگ شدي ديگه...کم کم يادت ميره
    پاسخ

    خيالت راحت، الان ديگه يادم رفته!! :)
    منم کلّي خاطره از گربه ها دارم! از زخم و زيلي شدن بگيرين تا... اينکه صبح پاشم ببينم دارن رو لحافم بازي مي کنن!!!!!
    پاسخ

    پس شمام زخم خورده اين :) !! /// گفتي رو لحافم بازي مي کردن، ياد يه خاطره ديگه از گربه افتادم!!!! يه بار در حال باز بود، نصف شب دوتا گربه اومده بودن بالاي سرم، جيــــــــــــــــــــــــــــــيييغ ميزدن وحشتناک!!! شامس آوردم ديوونه نشدم!! :))
    نقشه ديگه!يعني يه حيله اي،نيرنگي!(هموني كه خانوما استادشن ديگه)نه مرگ موش
    آني فك كنم؟تو فكر آني اين به ذهنم رسيد:
    فعلا كاريشون نداشته باشم و فكر كنم براي يه حيله ي اساسي! ( بنظرم به تعداد پشه هاي روي زمين،ايده براي نيرنگ و حيله و... وجود داره )
    بلي

    پاسخ

    بلي؟ خو عامو 3 ماه کارشون نداشتم ديگه!! :) تمام مدارک و وسايلم بالاي اون انباري بود!! هميشه بايد صبر مي کردم مادرشون بره بيرو بعد برم داخل... /// بزرگترين مشکل هم اين بود که گربه ها بالاي انباري بودن و مي ترسيدن بيان پايين!!
    چرا آقايون بجاي فكر كردن و ريختن ِيه نقشه ي عملي، صاف ميرن گربه رو با دست بر ميدارن(باوجود اينكه اين اتفاق ده ها بار تكرارشده)؟!
    سال سوم راهنماييم،يه بچه گربه اومد تو ساختمون.مامان منم كه از گربه متنفـــــــــــــر،همون لحظه گفت پاشين بيايين گربه رو بيرون كنين. من و پسر همسايه طبقه پاييني مون همون موقع داشتيم ميرفتيم مدرسه(مدرسه مون از خونه مون دور بود،اون سرويس نداشت،منم غيرانتفاعي ميخوندم و هيشكي از اين قسمت شهر اونجا درس نميخوند،در نتيجه صبح به صبح به طرز بچه گانه اي با فاصله 20متري از هم،با هم ميرفتيم مدرسه. پيام اخلاقي رو حال کردين؟!)
    من كه رفتم مدرسه. ظهر فهميدم كه آقا اومدن گربه رو با دست بگيرن كه گربه دستش رو بدجور زخم و پاره كرده بود.كلي بخيه خورد و تا يه هفته هرروز واكسن ميزد.
    خلاصه وقتي دستش زخم شده بود،گربه رو از طبقه سوم با چندتا لگد ناقابل،انداخته بود تو *زير زمين*!!!يعني گند زد!
    از همون موقع كشف كردم كه آقايون كلن نمي تونن آني فكر كنن.

    پاسخ

    نقشه عملي چيه ديگه؟ مي خواستين مرگ موش بهشون بدم ، بکشمشون؟!!! //// تنها راه گرفتن گربه هايي که يه جاي بلندي هستن و به هيچ وجه هم پايين نميان اينه که بگيري بکني تو گوني و بياري پايين!! بعدم اينا که خيلي بزرگ نبودن!! حدوداً سه ماه از سنشون ميگذشت... ، اگر مادرشون اونجا بود که شهيدم مي کرد! :) الان شما آني فکر کن ببينم براي دفعه بعدي اگر همچين اتفاقي افتاد و گربه ها پايين نميومدن ما بايد چه کار کنيم؟؟! ///// هرچي مي خوايم ما پيام از خودمون ساتع کنيم!! کيه که به اين پياماي اخلاقي گوش کنه؟! :)
    حيوون آزار!:/
    پاسخ

    مخاطبتون گربه هاست ديگه؟ بايد بگين آدم آزار!! :)
    خوب کردين
    اين جماعت گربه انقده پروئن ک از در بندازيشون بيرون از پنجره ميان تو
    پاسخ

    گربه ي دزد رو خدا نصيب گرگ بيابونم نکنه!!!!

    دستت درد نکنه..آخه گربه هم شد ادم؟؟؟؟؟.اينقده بدم از گربه ها مياد..
    پاسخ

    سرت درد نکنه!! اما گويا اينجا يه بلايي سر من اومده هاااا... ، دستم درد نکنه که گربه ها دستمو جويدن؟ :)
     <      1   2   3      >