• وبلاگ : تراوشات يک ذهن زيبا
  • يادداشت : ماجراي مـــن و گـــــربه!
  • نظرات : 6 خصوصي ، 35 عمومي
  • پارسي يار : 9 علاقه ، 1 نظر
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    + من 
    البته ادرس وبلاگتونم گذاشتم تو گروه
    پاسخ

    ممنون
    + من 
    من تو يه گروه جوک ها مطالبتونو بفرستم اشکال داره؟
    پاسخ

    بفرمائيد
    ما ميگيم آخ دستم :)
    بابا تک رقمييييي جناب ذهن زيبا امضا ميدين ؟؟ کف دستم ي امضا کافيه هااا بيشتر نميخام :)
    گنا داشتن :/
    پاسخ

    که اينطور، پس دامنه واژگانتون خيلي کوچيکه!! /// من مطعلق به همه هستم
    سلام ديدم قديميه خاستم نظر ندم ولي خو چن تا سوال پيش اومده
    1 خنج چيه ؟
    2 آخر چيشد الان ؟؟:)
    3 کنکور چ رتبه اي آوردين ؟:)
    4 تلافيه چي بود ؟:)
    با ذکر مثال ... بارم هر سوال :2 نمره


    پاسخ

    شما وقتي گربه ناخن چنگال هاشو فرو مي کنه تو ستتون چي ميگين؟! ما ميگيم گربه خنجم زد! //// آخرش مامان بزرگم اومد گرفت کردشون تو گوني...!! ( البته قبلش تلافيشو سرشون درآورده بودم) //// ديگه رتبه تک رقمي شدن که اين سوالا رو نداره p: ///// به مدت چند روز کل روزنه هاي خونه رو بستم که مادرشون نتونه براشون غذا بياره!!!!
    + طاهره 
    nim saat khandidam khili bahal neveshte boddd
    پاسخ

    :)
    + سحر 


    يه چيزي درمورد گربه ها هست كه بايد بگم

    نمي دونم درسته يا غلط ...از مادر و مادر بزرگم شنيدم

    آيا مي دانستيد...

    كه يه گربه ي ماده اگه 4 تا بچه بزاد از چهار پدر متفاوتن...

    دقت كردي وقتي يه گربه ي ماده ي باردار در حال استراحته ،چند تا گربه ي نر در حوالي در كشيكند(زير كولر ، رو ديوار همسايه بغليو...)...(حتي بعد زايمان گربه هم هواشو دارن)اگه تا حالا دقت نكرديد از اين به بعد حتما دقت كنيد، چون اين رو به چشم ديدم...

    احتمالا اون گربه هايي كه ميومدن اين بچه گربه ها رو مي بردن پدرانشون بودن...

    لطفا زين پس در اين زمينه تحقيق كنيد ونتيجه رو به من هم ابلاغ بفرماييد، (برام سخته باور كنم گربه ها اينقدر بي ناموس باشن)

    پاسخ

    :) نامرد چه آب زير کاهي بوده نمي دونستم!!
    + سحر 


    آخي.منم يه خاطره بگم ...ميگم

    يه بار تو روزاي كنكور دلم گرفته بود ، رفتم پشته بوم ،همين جور خيره به ماه نگاه مي كردم ،يكهو ديدم يك نفر كنارم نشسته

    يه جيغ شديدي كشيدم ،بنده خدا(حيوون خدا) طفلي يه گربه بود داداشم دستي كرده بودش ، هر از گاهي يه سري به ما مي زد

    اومده بود صله رحم به جا بياره ، زهرش و تركوندم ، رفت رو ديوار همسايه بغليمون ،بدنش مي لرزيد

    بعد از اون قضيه باهامون بهم زد، ديگه آفتابي نشد

    بي ربط بودا اما خاطره بود ديگه...

    پاسخ

    بد بخ وحشيش کردي دوباره!! :)
    مردم از خنده..ههههههههههه تا تو باشي مزاحم اون بيچاره ها نشي..گناه دارن خب
    پاسخ

    :))
    يکم مرام و احساس داشته باش داداش!برو مطلب تامي تو وبلاگ منو بخون و از کار خودت حيا کن.من به خاطر اين قضيه مجبور شدم به گربه امپول بزنم.
    پاسخ

    زير همون پستتون پاسخ دادم!! :)
    واااااااي چه با مزه:))
    ماهم رو پشت بوم خونمون داشتيم اونم 6تا
    داداشم انداختشون تو گوني بردشون تو بيابون :))
    آخي بيچاره دستت
    پاسخ

    احسنت به داداش شما...!! خوب کاري کرده :)
    هههههههه...چيکار ب اون بدبختا داري آخه؟؟؟؟؟ بذار مردم زندگيشونو بکنن خو
    پاسخ

    خو اونا نمي ذاشتن مردم زندگيشونو بکنن...!! :)
    نخيلم! با پاي نازنينم!!!!!
    پاسخ

    يعني واقعاً رفتي روي گربه و نفهميدي؟! تا بعد از ظهر که برگشتي؟!! :)
    واي گربه ترس داره همه جورششششششش بخصوص که چنگم بزنه. من يبار که داشتم ميرفتم مدرسه تو راه يه چيزيو له کردم احساس کردم نرمه! ظهر که برميگشتم ديدم جنازه ي گربه بوده .ايييييييييييييييييييييييييييييي
    پاسخ

    با ماشين بودين ديگه؟!!!
    خداييش بيکاري هم معضليه..مخصوصا موقع درس که گلهاي قالي هم جذاب ميشن:) گربه هاري نمياره ولي نازايي مياره.والا..متاسفم
    پاسخ

    چيــــــــــــــــــــــــطو...؟! :)
    + ريحانه 
    آخي چي کارشون داشتي؟؟
    من هر گربه اي که مياد تو انباري خونه مامان بزرگم با بچه هاش دوست ميشم بغلشون ميکنم اونا هم به پام ميپيچن و خرخر ميکنن اين قدر ملوس و بامزه ان
    پاسخ

    منم اگر گربه بياد تو انباري مامان بزرگم ميرم تا بچسبن به پام و خرخر کنن!! منتها مشکل اينجاس که گربه اومده بود تو انباري خودمون!!! :)
       1   2   3      >