سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تراوشات یک ذهن زیبا

من مدرسه که میرفتم همیشه سره کلاس به این فکر میکردم


اگه پنکه سقفی بی افته کله کیا قطع میشه :-؟


شمام فکر می کردین بهش...؟؟!


همیشه حدود 45 دقیقه تا یک ساعت اول کلاس تو فکر این قضیه بودم!


و خودمو آماده می کردم که اگر یه وخت پنکه افتاد چه طور جاخالی بدم.


یعنی کل دوران تحصیل من با فکر کردن به پنکه سقفی گذشت!! 


اونوخت بعضیا فکر می کنن ما دوران تحصیل شیطنت می کردیم!


اصن وقتی باقی می مونه که شیطنت کنیم...؟؟!


همش خـــوف...!!


همش ترس...!!


همش لرز....!!


ما تو چنین فضای خفقانی درس خوندیم...!! عاره...!!
 

ترسی که من از اینکه هر لحظه امکان داره سرم توسط پنکه سقفی قطع شه، داشتم 


کودکان فلسطینی از خمپاره های اسرائیل نداشتن!!


خیلی بد بود واقعاً... :)


پنکه سقفی...