سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تراوشات یک ذهن زیبا

سه تا برادر تنبل شب می خواستن بخوابن،


به هم می گن یکی پاشه چراغ رو خاموش کنه. کسی بلند نمی شه.
 

با هم قرار می ذارن که هر که زودتر یه حرفی زد باید بلند شه چراغ رو خاموش کنه.
 

چند روزی گذشت و ازشون خبری نبود تا این که همسایه ها در خونه رو شکستن و


هر سه نفرشون رو مرده پیدا کردن.
 

اولی رو غسل دادن و کفن کردن، دومی رو هم غسل و کفن کردن،


سومی رو تا غسلش دادن، گفت من زنده ام!
 

اون دو تای دیگه هم گفتن پس پاشو برو چراغ رو خاموش کن!

 پوزخند  پوزخند پوزخند

3 برادر تنبل