• وبلاگ : تراوشات يک ذهن زيبا
  • يادداشت : تاريخ چقدر تلخ تکرار مي شود...
  • نظرات : 3 خصوصي ، 8 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    و خيلي حرفاي ديگه كه جاي گفتن نداره....
    .
    .
    .
    آويخته به زمزمه چرخ و ريسمان
    از ژرف چاه،سطل به بالاست در سفر
    تا مي رسد به روشني ِروز و آفتاب
    وارونه مي شود به بُن ِچاه سرد و تر...

    تاريخ سطل تجربه اي تلخ و تيره است؛
    تا آستان روشني روز آمدن،
    پيمودن آن مسافت دشوار، با اميد،
    وانگه دوباره در دل ِ ظلمت رها شدن....
    پاسخ

    لامصب در دل ظلمت رها شدنش خيلي بيشتره...!! نمي دونم چرا...!!؟؟!!