• وبلاگ : تراوشات يک ذهن زيبا
  • يادداشت : اي دبستاني ترين احساس من...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • پارسي يار : 15 علاقه ، 8 نظر
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ما هم؟ فکر کنم ما اولين سالي بوديم که بخوانيم و بنويسيم داشتيم

    کد:6413

    پاسخ

    من هميشه خيال مي کردم بخوانيم و بنويسيم مال بچه هاس... /// ماشالا خوب بزرگ شدين :) ، هميشع تو ذهنم بچه هاي 7-8 ساله بود...!!! فک نمي کردم نسل بخوانيم و بنويسيم اينقدر بزرگ شده باشه :)

    من هميشه دوران ابتدايي آرزوم بود برم کلاس پنجم که جلد کتاب فارسيم اين شکلي باشه! تهش هم وقتي ما رفتيم پنجم کتاب عوض شد، شد بخوانيم بنويسيم! :((((((

    کد:4942

    پاسخ

    اِ اِ اِ شمام از اين کتاباي بخوانيم و بنويسيم داشتيد؟!! چند سالتونه عمو جون؟! :)
    + كـيـان 

    عـکـسـش فـوق الـعـاده بـود
    پاسخ

    ممنون، خودشم فوق العاده بود!! :)
    حالا مدرسه همچين شق القمري هم نيستا!!
    مدرسه-امتحان-تست-كلاس خصوصي
    پاسخ

    10 سال ديگه براتون روشن ميشه که شق القمر هست يا نه...!!!! /// البته من هميشه ميگم، ما اگر زرنگيم حالامونو درست کنيم، نه اينکه برگرديم دوران مدرسه و گذشته و....
    هر چند فاتحه همشو تو پست بعدي خوندين (!!!) اما اين شعر هميشه خاطره انگيز و تازه است. ممنون
    فصل فصل وجودتون پر مهر...
    پاسخ

    ممنون :)
    اي معلم اي دبستاني ترين احساس من
    ياد درس آب بابايت بخير...
    هعي
    پاسخ

    واقعاً هعي... :|
    با همه ي سختي هاش اما کاش دوباره ميرفتم مدرسه !!!!!زيبا بود

    پاسخ

    ممنون!!
    بينهايت زيبا بود.
    پاسخ

    دست شاعرش درد نکنه!!