• وبلاگ : تراوشات يک ذهن زيبا
  • يادداشت : پنکه سقفي! بلاي خانمان سوز...
  • نظرات : 4 خصوصي ، 37 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    شب تاريك و بيم موج و پنكه سقفيي چنين سرزن
    كجا دانند حال ما سبك بالان ساحل ها...
    پاسخ

    زجر عشقي کشيده ام که مپرس....!!! ...... ترس ز پنکه اي ديده ام که مگو...!! /////// حال من ز حال مرغ سر کنده هيچ توفير نيست!!! .... ترس مرغ ز چاقو و لرز ما پنکه ست!!!
    شمام که ازين کارا ميکردين که....ههههه منم اين طوري بودم!!!قيافه من وقتي زيرشون ميشستم:
    .
    .
    .

    پاسخ

    شما هم با ترس لرز درس مي خوندين..؟!
    خاطرات پنكه سقفي!پنجه زدي توخال...
    اصن اگه اين پنكه سقفي نبود،نصف كيف مدرسه رفتن مي پريد!
    دقيقا همينطوره ذهن زيبا...
    همش خـــوف...!!
    همش ترس...!!
    همش لرز....!!

    آره جونِ عمه ي سِر ِندي پيتي!
    پاسخ

    شانس آوردي گفتي عمه ي سرندي پيتي...!! D:

    منم هميشه ذهنم درگير اين مسئله بود تا اين که يه روز سر امتحان املا پنکمون کنده شد!

    خوشبختانه به خاطر هوش بالاي من آسيبي بهم نرسيد اما کمر دوستم داغون شد!

    يادش بخير...

    پاسخ

    کله کسي کنده نشد...؟؟! :)

    جُکه ديگه!

    کد:2322

    پاسخ

    :) يواش يواش شانس داره به کدات رو مياره هااااا...!!!!
    + شهرزاد 
    سلام واي اون چي بود؟تمومي نداشت هي کليک کردم ولي ادامه داشت....اوففففففففففف
    پاسخ

    سلام، بازي Snake بود ديگه!! :)

    آخي پنکه سقفي!

    کلا يه ماجراهايي داشتيم ما... با پنکه با بخاري با پروژکتور کلا با اجزاي کلاس!

    الان تعريف نمي کنم که مزّش از بين نره!

    ياد يه جک افتادم:

    يه جمله ي قشنگ بلدم ولي بهت نمي گم

    ... در حال لجبازي

    (اسم يارو رو نميارم چون اصلن از اينکار خوشم نمياد)

    کد:3890

    پاسخ

    خيلي ببخشيدا، جداً ببخشيد! ناراحت نشيدا ولي خب مرض داري ميگي يه جمله قشنگ بلدم ولي نميگم؟؟! اگه مي خواي نگي خو نگو....!! ديگه چرا مياي اينجا ميگي يه جمله بلدم!! مي خواي اطلاعات عموميتو به رخ بکشي...!! :) (شوخي مي کنما)
    خدا رو شکر اون دوران پر التهاب رو در کمال صحت و سلامت به اتمام رسوندين!
    پاسخ

    ميدوني چند تا گوسپند نذر کردم تا جون سالم به در بردم...؟؟؟!! اندازه يه دانشگاه آزاد خرج دوران مدرسه من شد!!! :))


    هه!

    اصن مثل اينکه از بچگي خود درگيري داشتين!!!!!

    به منم سر بزنيد

    خوش حال ميشم بسيار

    فقط نظر يادتون نره لفطا!!!!!

    منتظرتونم

    فعلا

    باي

    (البته فارسي رو پاس بداريم)

    خداحافظ

    پاسخ

    عوض دلداريتونه که اينقدر زجر کشيدم....؟؟!! /// حتماً

    واجب بود زيرش بشيني!
    پاسخ

    زيرش نبودم که...!! فاصله داشتم منتها بالاخره تا يه شعاعي احتمال خطر وجود داشت(ريسکش بالا بود)!! ، من هميشه با اونايي که زيرش مينشستند عکس يادگاري مي گرفتم و باهاشون مهربون بودم ، چون خيال مي کردم روزاي آخر عمرشونه!! هميشه دلم براشون مي سوخت!! :) يه حس ترحّم خاصي نسبت بهشون داشتم!! :)
     <      1   2   3      >