سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تراوشات یک ذهن زیبا

سه تا برادر تنبل شب می خواستن بخوابن،


به هم می گن یکی پاشه چراغ رو خاموش کنه. کسی بلند نمی شه.
 

با هم قرار می ذارن که هر که زودتر یه حرفی زد باید بلند شه چراغ رو خاموش کنه.
 

چند روزی گذشت و ازشون خبری نبود تا این که همسایه ها در خونه رو شکستن و


هر سه نفرشون رو مرده پیدا کردن.
 

اولی رو غسل دادن و کفن کردن، دومی رو هم غسل و کفن کردن،


سومی رو تا غسلش دادن، گفت من زنده ام!
 

اون دو تای دیگه هم گفتن پس پاشو برو چراغ رو خاموش کن!

 پوزخند  پوزخند پوزخند

3 برادر تنبل


بومرنگ، یک برنامه انتقادی تلوزیونی است که حدود 20 سال پیش


به صورت زنده روی آنتن می رفت، کلیپ زیر صحنه هایی از یک قسمت این برنامه است!


این قسمت فاجعه بارترین و شاید خنده دارترین قسمت تمام پخش زنده های دنیاست


عمق فاجعه در حدیست که این قسمت رو به آخرین قسمت برنامه پرطرفدار بومرنگ


تبدیل می کند! اریک هارتمن مجری توانمند این برنامه است که در عرض 5 دقیقه


کل زندگی حرفه ای و غیر حرفه ای خود و عوامل برنامه بومرنگ رو به نابودی می کشاند.

 

نمایش کلیپ



اریک هارتمن


مجادله فامیل های عروس و داماد شیرازی:
 

طیفه عروس: آجر پاره رو بومه شُو شده گشنمونه
 

طیفه دوماد: ما رسممون همینه طُویفه عروس کُمینه

پوزخند  پوزخند  پوزخند


یعنی آتیش گرفتم وقتی کل کل شدید بین ای دوتا طُویفه رو شنیدم!! :)


طیفه عروس VS طیفه دوماد


قدیما میگفتن 10 بار بگو :

6 سیخ جیگر ، سیخی 6 هزار


علم پیشرفت کرد و گفتن 3 بار بگو :

چه ژست زشتی


باز اینو هم تحمل کردیم

امروز یکی می گفت 1 بار بگو:

.Three witches watch three Swatch watches

Which witch watch which Swatch watch


یعنی : سه جادوگر به سه ساعت سواچ نگاه میکنند؛

کدام جادوگر به کدام ساعت نگاه میکند

 

واقعاً سرعت پیشرفت علم زیاده!! :)


مغز من که پوکید...!


شخص خسیسی تصمیم می گیرد تا همسایه یهودی خود را به دین اسلام درآورد، 

پس او را به شام دعوت می کند و شام مختصری جلوی او می گذارد.

همسایه یهودی با تعجب می پرسد: "مگر شما به مهمان هایتان غذا هم می دهید؟"

 فرد خسیس پاسخ می دهد:

"بله، می دهیم. مگر شما نمی دهید؟"

شخص یهودی پاسخ می دهد: "خیر."

فرد خسیس لبخند شیرینی می زند و به دین یهود مشرف می شود!

پوزخند پوزخند پوزخند

تاپنجم ابتدایی معدلش بیست میشده هر بار باباش میخواسته واسش جایزه خوب بخره میگفت:

 

نه من توپ تنیس میخوام باباش میگه واسه چی تو همش توپ تنیس میخوای میگه بعدا میگم میفهمی...

 

دیپلمش بامعدل بالای میگیره باباش میگه واست موتور بخرم میگه نه توپ تنیس میخوام ...

 

دانشگاه قبول میشه باباش میگه واست ماشین بخرم؟ میگه نه توپ تنیس میخوام ...

 

میپرسه اینهمه توپ تنیس به چه دردت میخوره؟ میگه بعدا میگم ...

 

وقت ازدواج پسره باباش میگه میخوام واست خونه بخرم میگه خونه نمیخوام توپ تنیس میخوام ...

 

بعد چند سال باباهه دربستر بیماری داشت نفسای آخرشو میکشید زنگ میزنه پسرش میگه:


دارم میمیرم بهم بگو توپ تنیسارو واسه چی میخواستی، بهم بگو ...

 

پسرش میگه این میام پیشت بهت میگم واسه چی اینهمه توپ تنیس میخواستم .

 

تو مسیر خونه، پسره تصادف میکنه میمیره

 

هیچکسم نفهمید اون همه توپ تنیس رو واسه چی میخواست


 

پ.ن: سعی کنیم تو این سال نویی به روح همدیگه احترام بذاریم!! :)


سوال:


میگم این برجای ایفل چیه جدیداً بعضیا میذارن زیر روسریشون...؟!!


مورد داشتیم به خاطر کلیپس تو ماشین جاش نشده...!!!!!!

پوزخند

 

آخ آخ آخ آخ...
 

آیا ارتفاع دادن به کلّه کار خوبیست؟؟؟!! 


آخ آخ آخ آخ... :)