ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ تارا 
سلام. با همه جملات شون موافق نيستم. مثلا نمي توان صددرصد دليل اين افتخار رو نداشتن افتخار شخصي دانست يا اينکه همه مفتخرين رو احمق بخوانيم و... اما در کل با نگاه شون درباره ي نادرست بودن غرور ملي و حتي شايد پوچ بودن آن موافقم. مرسي
پاسخ

بله، درسته!!
+ ديوژن 
با سلام.
پيش تر از اين جمله اي بلند تر نوشته بودم که مي توانست اين جمله را در بوته نقد قرار دهد.
معذلک، حرفم را چنين تصريح مي کنم:«نه نبايد غرور ملي داشت، بلکه غرور داشتن نسبت به چيز هاي ديگر به جز «اصالت» فردي خود نياز جايز نيست.»
حال اصالت فردي چيست؟ وجود خارجي انسان در قالب Eco و وجود داخلي انسان در قالب Ego
وجود داخلي ميزان کتاب هايي است که خوانده ايد.
وجود خارجي، ميزان کتاب هايي است که اطرافيانتان خوانده اند تا با حيوانات متفاوت باشند.
پاسخ

بعله!
+ شهاب 
به نظرم شما اصلا متوجه نشديد شوپنهاور منظورش چيه.. عميقتر فکر کنيد..
پاسخ

تفکر! تفکر، تفکر...
+ شينا 
با سلام.
با وجود تمام احترامي که براي نظرات مختلف قائلم(چون هرکس ديدگاه مربوط به خودشو داره)به عقيده ي من افتخار و غرور دو جزء مهمن که هميشه هم با هم هستن.يعني هرکدوم از اونها در سايه ي ديگري بدست مياد.مثلا همه ي ما وقتي مسابقه ي واليبالو توي ليگ جهاني نگاه مي کنيم از يه ساعت قبلش هيجان داريم و بعد اينکه تيم خودمون ميبره يه چيزي توي دلمون به جوش مياد که مارو به اين وا مي داره که تيممون رو تشويق کنيم.ممکنه بعضي ها بگن ما اصلا به هيجان نميايم يا اينکه پيگير نيستيم.اما اگه يکي پاشه از ميکاه چريستسون(مدافع امريکا)حمايت کنه و به مدافعان ايران انتقاد کنه ما همونجور مي شينيم نگاش ميکنيم؟با وجود تمام انتقادايي که ممکنه براي تيممون قائل باشيم ولي اون موقع ازش حمايت مي کنيم و تازه احساس افتخار هم مي کنيم.و در پاسخ به خانم سحر بايد بگم بله ممکنه الان نتونيم کاري بکنيم.اما حد اقل فکرشو که مي تونيم بکنيم.خواستن توانستن است.ما توي مدرسه گروه نانو يه پارچه ساختيم که خيلي خواص داشت(ببخشيد معلممون گفته موضوعشو نگم)و توي کشور اول شد.مطمئن باشين حتي اگه رتبه نمي آورد باز ما خوشحال بوديم.چون براي اولين بار تو کشور ساخته شده.
ممنون از نويسنده خيلي موضوع جذابي بود.
پاسخ

خواهش مي کنم!! ممنون از نظرتون!!
+ حسن بيگلري 
بانظر شوپنهاور کاملن موافقم . "غرور" و "حس حقارت" هردو حسي کاذب و دو روي يک سکه اند . حس حقارت آلمانها بعد ازشکست جنگ بين الملل اول وتحميل شرايط قرارداد ورساي ازسوي متفقين موجب سواستفاده نازي ها وسپس بروز غرور ملي دوران آلمان نازي و باعث آنهمه خسارات مالي و جاني وآنهمه جنايات گرديد . برخورد و مواجهه واقعگرايانه بامسائل خاص مردم و ملتهايي است که در دوران خردورزي قرار دارند. شکست و پيروزي و عظمت و انحطاط در طول تاريخ و در همه سرزمين ها سابقه داشته وصرفا برخورد عقلاني توانسته ملتهاي فروافتاده را مجددا برروي پاي خود بايستاند . واکنشهاي احساسي ملتها ازجمله غرورملي تنها دستمايه و ابزار کار فرومايگان پوپوليست قرار ميگيرد .
پاسخ

ممنون از نظرتون!!
+ اقوي همساده 
20 درصد موافقم حال و حوصله دليل گفتنم ندارم
پاسخ

خو دليل نيار، حالو چرو عصبي ميشي...؟! :)

بستگي داره! غرور ملي خوب نيست همون طوري که غرور فردي هم خوب نيست! ولي افتخار ملي و فردي اگه باعث غرور نشه خوبه! در کل اين ميگه آدم نبايد به کارايي که ديگران کردن مغرور بشه بايد به کاراي خودش مغرور بشه آره؟ ولي آدم که از خودش کاري نمي کنه!

"شما آنها را نکشتيد بلکه خدا آنها را کشت. (اي پيامبر) هنگامي که بسوي دشمنان تير پرتاب کردي، تو پرتاب نکردي بلکه خدا پرتاب کرد."سوره انفال آيه17

آدم به کاري که خودش نکرده نبايد مغرور بشه!

کد:7124

پاسخ

بله، دليل جالبيه....!! کد: 5012
مبتذل‌ ترين نوع غرور، غرور ملّي‌ است، ابتذال کلمه ي درستي نيست شوپنهاورم يه چيزيش ميشده فکر کنم کلمه کم اورده گفته مبتذل ترين . ولي اگه بخوايم مقايسه کنيم که دستاوردهاي ملي غرورانگيز ترن يا دستاوردهاي شخصي صددرصد دوميش.
پاسخ

:) احتمالاً يه چيزيش شده، (نه ميشه)


حرفايي ست براي نگفتن و ارزش عميق هر كس به اندازه حرف هايي ست كه براي نگفتن دارد...

(*نكته انحرافي!!!)

پاسخ

اگه اين شکليه که من با ارزش ترين آدم دنيام (به همراه صادق هدايت و شما)


اصلا قبول ندارم.

دليل:(شده جريان همون كه يه چيزي تو ذهنمه كه نميتونم بگم)

پاسخ

واقعاً درکت مي کنم...!!! /// عيبي نداره تو نمي خواد دليل بياري...
سلام ... ملي گرايي (ناسيوناليسم) که بد نيست .((برعکس، کسي که امتيازات فردي مهمي در شخصيت خود داشته باشد،کمبود‌ها و خطاهاي ملّت خود را واضح‌ تر از ديگران مي‌بيند.زيرا مدام با اين‌ ها برخورد مي‌کند)).من اين جمله رو قبول ندارم چون هستن کسايي که کشورشونو دوس دارن ولي بدترين انتقادا رو هم از مسئولينش ميکنن و اين دليل نميشه که تو شخصيت خودشون کمبود داشته باشن.
پاسخ

سلام، من منظور کلي شما رو متوجه ميشم، منتها جمله اي که شما گفتي در تناقض با اون جمله آرتور (برعکس، کسي که امتيازات...) نيست و ميشه جواب داد خب حالا بعضي از کساني که غرور ملي دارن هم انتقاد مي کنن، يعني هر دو گروه انتقاد مي کنن /// بحث اصلي سر اصل اين غرور ملي هست، که آيا مبتذل ترين نوع غرور هست يا نه....؟! آيا غرور ما براي دست آورد هاي خودمان بايد بيشتر باشد يا غرور ملي ما...؟!!! /// صحبت سر ارجعيت غرور هاست...!!! و اين که کدام ها مهمتر و کدام ها مبتذل ترند..!!! //// فکر مي کنم منظور آرتور اين بوده که ما بايد تلاش کنيم براي دست آورد هاي خودمون و به انها افتخار کنيم و گرنه افتخار به پيروزي هاي ملي خيلي براي ما افتخار بزرگي نيست... و پَست ترين نوع افتخار است (الان سوال من درست يا غلط بودن اين نظر هست)
منکه نظري ندارم! يعني به غرور ملي اعتقادي ندارم!
غرور ملي مال اونيه که خودش يه کاري واسه کشورش کرده نه ماها که تو خونه نشستيم و فقط داريم الکي درس ميخونيم! اگه باز بيان دستمونو بگيرن بگن فرصت براي کار بهت ميديم بازاونموقع ميشه يه غروري پيدا کرد که بگم آره کشور من اينه!
پاسخ

که اينطور...!